• وبلاگ : شــــــــهـــــر غـــم
  • يادداشت : احساسي
  • نظرات : 1 خصوصي ، 67 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4   5      >
     
    سلام عشق جان
    بيا اپمممم
    راسي وقت کردي بيا سامانم بحرفيم
    پاسخ

    اومدم گلم
    اشتهايم براي سکوت

    علاقه? عاشقانه است

    حرف زدن با تو

    چشيدن زندگي ست

    با طعم ماه

    و صدايت

    چکيدن ترنم باران

    در گوش کوکب ها

    آنجا که لحظه به لحظه

    زندگي با تو

    ميسر مي شود
    کسي که ميدونه اشتباه کردي و بازم ازت دفاع مي‌کنه...
    ‏يا #عاشقته يا #مادرت
    تو
    نباشي
    نفسم بند و
    دلم تنگ
    و
    جهانم سرد است ....

    سلام خسته نباشيد..نميدونم بهتون اطلاع دادم يا نه..

    ميشه بيايين و براي تولد کسي که دوسش دارم تبريک تولد بنويسين..؟
    تولدش توي تير ماه هستش..
    حتما بيايين..منتظرم..
    [خجالت]
    به خيلي ها گفتم اما نصفشون اومدن و بهم سر زدن....روي کمکتون حساب کردم..حتما بيايين خوشحال ميشم..
    [لبخند]
    پاسخ

    من اومدم واسه تبريک:)
    آب، آب را غرق نمي کند

    باد، باد را ويران نمي سازد

    خاک، خاک را مدفون نمي کند

    آتش، آتش را نمي سوزاند

    اما آدمي، آدم را ..
    آب، آب را غرق نمي کند

    باد، باد را ويران نمي سازد

    خاک، خاک را مدفون نمي کند

    آتش، آتش را نمي سوزاند

    اما آدمي، آدم را ..
    زندگي" بـه من آموخـت . . .

    آدمها نـه " دروغ " مي گويند

    نه زير " حرفشان " مي زنند .

    اگر " چيزي " مي گويند . . .

    صرفا " احساسشان " درهمان لحظه سـت

    نبـايـد رويش " حساب " کرد...
    نرگس مست تو وُ

    دل شوريده? من

    عشق انجمن اش را

    خود انتخاب مي کند....

    javan2002.blogfa.com
    عشق پيوندي ست

    که گسستن اش غير ممکن مي شود

    وقتي فرزند شعفي ست

    که از نگاه کردن به هم

    به دنيا مي آيد

    و بالغ مي شود

    در نيازي که مي گويد

    بايد هميشه با هم باشيم
    دلتنگي ندارم

    من در خود

    تمام گذشته را حمل مي کنم

    تو

    از آغاز در من بوده اي
    همش ميگفت چقد حرف از گذشته ميزنى،
    خسته كردى منو!
    آخه تقصير من نبود،
    اون همش اشتباهاتِ گذشته رو تكرار ميكرد،
    تهش ميگفت ببخشيد،
    منم چون دوستش داشتم ميبخشيدم...
    ي روز رفت و ناپديد شد،
    بعد از مدتا كه دوراشو زدُ برگشت،
    پرسيد: هنوزم دوستم دارى؟
    گفتم مگه قرار نبود حرفِ گذشته رو نزنيم؟؟
    کاش در اين گير و دارِ،
    آسمانِ طوفاني،
    خاطراتت را هم،
    باد ببَرد....
    هر شب از جدار تنهائي
    به ازدحام نبودنت
    خيره مي شوم
    نجوائي آرام
    و اشکي ساکت
    به تو مي برد مرا
    و مي انديشم
    شبيه رودي بي دريا
    جنگلي بي درخت
    خوابي بي رؤيا
    و پنجره اي بي آسمان
    بي تو ...
    من چه قدر گم مي شوم !

    javan2002.blogfa.com
    فاصله گرفتن از کساني که دوستشان داريم بي فايده است،
    چرا که زمان به ما نشان خواهد داد
    هيچ جانشيني براي آنها وجود نخواهد داشت...
     <      1   2   3   4   5      >